بسم الله الرحمن الرحیم-تفسیر شفاهی یک شهر-گفته یک بیگانه برای انعکاس ندای شهر- صدای طبل وغرش کروناخشم ونفرت پایان ناپذیر مداوم میاید- که موضع اصلی شهر است وبا بدنهای پاره پاره شده ومجروح وچشمانگود رفته ومقاومت مداوم پاسخ انهارامیدهد تنها کسانی درک این این جریان تاریخی رامیکنند- هزینه اش راهم میپرردازند انهادعوت به یک تورنومت شدند که سکوت را عزل کنند تارنج های درونرا معالجه کنند-تاعدم تناسبتالباس فلسفه ازادی ومذهب که هیچگونه بافت متناسبی نداشت که گفتانی زیاد که همراه خشم متون قوی قرانی از بهشت را درقبال یک ادبیات انقلابی -اانسانهای انقلابی ایستاده که ذهنیت اتشین دارندبدست میاید-عزم اهنین که ابروی رفته باز گرداندبار دیگر حد مرزهای اسلامی راتوسعه دهد- وادبیات اسلامی باز گشت دیگر داناش اموزان با کوله پشتی ها دیده نمیشودگویا مسئله ای نیست-پختن ناگت وخوردن چای شیرینی دیدن تلویزون -برباد رفته است- قول وقراری نیست زنگ تلفنی کسی به کسینمیند- افکارها ازبیرون به درون هجوم یاورند -هرکس انهارااز درون به بیرون نفرستد وضعیت اش خرابتر میشود- هرروز صبح خبرهای ناخوشاینداز راهمیرسد هرکس هروز دلهر دارد کسی از فامیل دوستان خودرا ازدست بدهد-خاطرات قابل فراموش شدن نیستند- هیچ برنامه ای برای فردا وجود ندارد-رفتار ها منجمد شده از تازگی درفتارها دیده نمیشود- هرکسی ازدیگری میپرسد دنبال چهکسیمیگردی- یابرای شماچه اتفاقی افتاده است-کلاس شلاقزنی مهیاشده است- نبایدخم شد باید پذیرفت وایستاد باید کار کرد و عصبی نشد-باید دانست اینعصر هم سپری خواهدشد- نبایدتصور کرد که خانه رفتن بهسمت جهنم است-باید باپشتکار کار کرد انسان برای ناامیدی وتلخکامی همیشگی خلق نکردند- با لاستیکماشین صندلی بسازید وبا لاستیک ماشین نیمکت بسازید خلاق باشیدوتفکرسازنده داشته باشد پایتن شب سیه سفید است انشاالله